حلما و یلدای 94
سلام عزیییییییییزم زمستون امسالمون با وجود شما جیگر خانم گرمای خاصی داره امسال شب یلدا رو خونه مامان جون بودیم شما حسابی بازی کردی و خونه مامان جون رو خیلی کثیف کرده بودی ول کن هم نبودی فقط می خواستی همه جا رو به هم بریزی کلا عاشق اینی که کاریت نداشته باشن و شما هم میوه هارو رو زمین پخش کنی مخصوصا خرمالو رو .آنچنان فشاری بهش وارد می کنی خرمالوی بیچاره قلبش میاد تو دهنش مامان جون و بابا جون مثل همیشه مارو شرمنده کرده بودن و یلدایی برامون فرستاده بودن که در پست بعدی عکساشو برات یادگاری میزارم
اینجا داری به انگورایی که بابا جون واسه یلدا رو درخت نگه داشته بود ناخنک می زنی
با رقص خوشگلت یلدامون رو شادتر کردی عزیزم
خیلی خسته شدی قربونت بشم
مامانی من نمی دونم عشق به تسبیح رو از کی به ارث بردی تا بابا جون جانمازش رو باز می کنه هر جا که باشی فوری خودت رو می رسونی تسبیح رو برمی داری یا می ندازی دور گردنت یا اینطوری تو دستت نگه می داری
داری به شکلک های دایی جون میخندی
عاشقتمممممممممم
الهی مامان دورت بگرده خوابت میاد اساسی